English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3889 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to prospect for gold U جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
herborize U جستجوی گیاه کردن
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
to rummage out U با جستجوی زیاد پیدا کردن
to seek a position U جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
mustering U احضار کردن جمع اوری کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
muster U احضار کردن جمع اوری کردن
mustered U احضار کردن جمع اوری کردن
musters U احضار کردن جمع اوری کردن
enjoin U سفارش کردن به
enjoined U سفارش کردن به
enjoining U سفارش کردن به
enjoins U سفارش کردن به
indent U سفارش درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
indents U سفارش درخواست کردن
tout U مشتری جلب کردن
touted U مشتری جلب کردن
touting U مشتری جلب کردن
accosts U مشتری جلب کردن
touts U مشتری جلب کردن
accosted U مشتری جلب کردن
accost U مشتری جلب کردن
accosting U مشتری جلب کردن
order U سفارش دادن تنظیم کردن
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
innovate U نو اوری کردن
innovates U نو اوری کردن
innovated U نو اوری کردن
innovating U نو اوری کردن
job to job transition U فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
recover U جمع اوری کردن
to get in U جمع اوری کردن
compile U جمع اوری کردن
culls U جمع اوری کردن
culling U جمع اوری کردن
culled U جمع اوری کردن
cull U جمع اوری کردن
to put in mind U یاد اوری کردن
get in U جمع اوری کردن
rakes U جمع اوری کردن
to round up U جمع اوری کردن
compiling U جمع اوری کردن
recovering U جمع اوری کردن
compiled U جمع اوری کردن
collects U جمع اوری کردن
recovers U جمع اوری کردن
collecting U جمع اوری کردن
rake U جمع اوری کردن
mustering U جمع اوری کردن
collect U جمع اوری کردن
compiles U جمع اوری کردن
round on U جمع اوری کردن
masses U جمع اوری کردن
mustered U جمع اوری کردن
marshalling U جمع اوری کردن
collection U جمع اوری کردن
to beat up for U جمع اوری کردن
collections U جمع اوری کردن
mass U جمع اوری کردن
muster U جمع اوری کردن
marshall U جمع اوری کردن
musters U جمع اوری کردن
raking U جمع اوری کردن
massing U جمع اوری کردن
scrounged U علیق جمع اوری کردن
scrounging U علیق جمع اوری کردن
raise money U جمع اوری کردن پول
deposit collection U جمع اوری کردن زباله ها
rally U دوباره جمع اوری کردن
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
rallied U دوباره جمع اوری کردن
scrounge U علیق جمع اوری کردن
convocate U احضارکردن جمع اوری کردن
vernalize U میوه اوری را تسریع کردن
scrounges U علیق جمع اوری کردن
rallies U دوباره جمع اوری کردن
stacked U جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacks U جمع اوری و منظم کردن وسایل
reintegrate U دوباره جمع اوری ومتحد کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaps U جمع اوری کردن بدست اوردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaping U جمع اوری کردن بدست اوردن
reaped U جمع اوری کردن بدست اوردن
stack U جمع اوری و منظم کردن وسایل
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
reap U جمع اوری کردن بدست اوردن
ingross U تحریر کردن جمع اوری نیروها
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
grabble U پهن نشستن جمع اوری کردن
to give U پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
canvass U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassing U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interviewed U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
canvassed U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interview U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
knocked down U کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
caveatemptor U اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
recommend U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommends U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
surf U جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
to t. a cusomer for goods U کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
caveatemptor U به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
collecting U جمع اوری کردن جمع کردن
collect U جمع اوری کردن جمع کردن
collects U جمع اوری کردن جمع کردن
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
stockpiling U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
proteranthy U گل اوری قبل از برگ اوری
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
regrouped U جمع شدن جمع اوری کردن
regroup U جمع شدن جمع اوری کردن
regroups U جمع شدن جمع اوری کردن
regrouping U جمع شدن جمع اوری کردن
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
client side U داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
in search of U در جستجوی
after U در جستجوی
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
linear search U جستجوی خطی
area search U جستجوی ناحیه
area search U جستجوی دامنهای
pervestigation U جستجوی کامل
sequential search U جستجوی ترتیبی
the search of U جستجوی چیزی
chaining search U جستجوی زنجیرهای
fibonacci search U جستجوی فیبوناچی
dichotomizing search U جستجوی دو حالته
area search U جستجوی ناحیهای
global search U جستجوی سراسری
dichotomizing search U جستجوی دوقسمتی
binary search U جستجوی دوتایی
table look up U جستجوی جدول
backward search U جستجوی پسرو
binary search U جستجوی دودوئی
dichotomizing search U جستجوی دورستهای
binary chop U جستجوی دودویی
head seek time U زمان جستجوی هد
perquisition U جستجوی کامل
rummage out U با جستجوی زیاد در اوردن
multifile search U جستجوی چند پروندهای
rummage up U با جستجوی زیاد در اوردن
parallel search storage U انباره جستجوی موازی
full text searching U جستجوی تمام متن
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
hitting U جستجوی موفق در پایگاه داده
hits U جستجوی موفق در پایگاه داده
hit U جستجوی موفق در پایگاه داده
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
free WAIS U گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
hunting U فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
searches U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
searchingly U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
searches U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
searched U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
chaining U جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
binary look up U روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
indent U سفارش
indents U سفارش
indenting U سفارش
reference U سفارش
enjoinment U سفارش
order U سفارش
search and replace U جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
fullest U انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com